عزیزم سلام!
خیلی دوست داشتمو دارم اما نمی دونم چرا بااینکه بهت ثابت کردم تنهام گذاشتی؟
و حالاکه برگشتی چرا انقدر سردی و ازمن دوری؟
اصلاچرا وقتی اینهمه دوست دارمو و دوسم داری باید ازهم جداباشیم؟
چرا این فاصله ها کم نمیشه؟
اصلا این سوالاجواب داره؟
راسته که میگن عاشقا بهم نمی رسن؟ بگو دروغه....
اشکام امون نمیده عزیزم ازته دل بخشیدمت فاصله ها رو کم کن ازم دوری نکن...
من عاشقت شدم دست خودم نبود
سلام عزیز دلم
این یکی وبلاگت هم قشنگه. امیدوارم که شاهد مطالب جالبی توی وب جدیدت باشم.
اگه این مطلبی که توی این پست نوشتی واقعیه و مربوط به خودته، امیدوارم که ...
می خواستم بگم هر چه زودتر بهش برسی؛ ولی درستش اینه: امیدوارم اگر صلاحه و خدا می خواد بهش برسی.
فقط یک هشدار!
بهتره مسائل خصوصی توی محیط اینترنت مطرح نشه. هر چقدر هم که با اسم کاملت حضور نداشته باشی؛ اما کسانی هستند که از هوش فوق العاده ای برخوردارند و می تونند خیلی راحت رد آدمو بگیرن.
حالا خانم گلم! این کسی که این قدر دوستش داری به وبلاگت دسترسی داره یا فقط برای دل خودت می نویسی؟
به به شهرزاد خانم بالاخره موفق شدی بیای این طرفاعزیزم تقریبا مربوط به خودمه تو بگو چکار کنم پس درددلامو به کی بگم ایکاش طرف حوصله ی وبلاگ خوندن داشت اگه می خوند شاید دلش برام میسوخت نه عزیزم واسه دل خودمه
سلام عزیزم
این کار مثل این می مونه که پنجره خونه تو باز کنی و تمام اسرار دلت رو توی کوچه جار بزنی. مسلما همچین کاری نمی کنی. اگه به ریسکش می ارزه، این کارو بکن. من که خیلی دوست دارم این نوع از نوشته هاتو بخونم؛ ولی حداقل آدرس وبلاگتو بده بهش که خودش هم اینها رو بخونه. شاید فرجی شد. به نظر من یا به خودش بگو یا با خدا درد دل کن یا به یک نفر امین به صورت خصوصی بگو. وگرنه مطرح کردن موضوعات خصوصی از این دست می تونه خطر آبرو داشته باشه هم برای خود شما هم برای اون کسی که دوستش داری.
ولی من خودم دوست دارم بخونمشون. حالا چی کار می کنی؟ این ریسک رو می پذیری؟
خوب آره عزیزم تو راست می گی دیگه ازش چیزی نمی گم مرسی