من و تو و تنهایی

تقدیم به کسی که دلم را تنها گذاشت...

من و تو و تنهایی

تقدیم به کسی که دلم را تنها گذاشت...

دوراهی...

سلام! 

من خیلی وقته به این قضیه فکر کردم، دوتا راه بیشتر نداشتم که هر دوتا راه رو براتون می گم: 

برحسب اتفاقاتی که برام افتاد خیلی فکر کردمو و این راه بنظرم اومد : 

1- باکسی دیگه خوب نباشم! چون بهم می گفت تو خیلی خوبی اما من نیستم پس لیاقت ترو ندارم و حس می کنن برای یه رابطه دونفره باید یک نفره تصمیم بگیرن پس منم نتیجه گرفتم با کسی خوب نباشم تا شاید یکی لایقم پیداشد. 

2- به همه بدبین باشم! آخه بهم می گفت زیاد بمن خوشبین نباش یه وقت دیدی بهت خیانت کردما و راست می گفت کرد پس منم نتیجه گرفتم به کسی خوشبین نباشم . 

3- حرف من فقط درسته! یادگرفتم حرف هیچ کس دیگه ای رو گوش ندم چون من دانای کل هستمو هیچ کس حق اظهارنظر نداره. پس می خوام به حرف هیچ کس دیگه ای گوش ندم.

4- عقلم به چشمم باشه! یاد گرفتم از روی قیافه ی آدما در موردشون قضاوت کنم و به شخصیت طرف اصلا فکر نکنم و خیلی راحت بدون آشنایی قبلی بگم من معیارام با اون جور نیست!!! 

5- فقط با خوشگلا، لاغرا،پری رویان بگردم که زشتا آدم نیستن .

6- برای همه بزنم و پشت سرشون هرچی دلم خواست بگم. 

واقعا دلم می خواست اینکارا رو بکنم و همرنگ این جماعت بشم که حتی به احساس خودشونم رحم نمی کنن. 

و اما راه دوم که با حمایت دوستانی چون شهرزادجان و مهشید و زهرا به دست آوردم: 

1- رابطم با خدارا بهتر بکنم و بندگانشو بخاطر خودخواهی هام اذیت نکنم. 

2- تاکسی عاشق واقعیم نشد دل به کسی نبندم و افسار دلم رو بگیرم تا سرکشی نکنه. 

3- یه رژیم سالم همراه با ورزش داشته باشم تا اندامم خوب بشه. 

4- با دوستانم به نیکی رفتار کنم و از این دمغ بودن در بیام. 

5- به پوستم و چشمام برسم که توی اون دوران جاهلیت خیلی بد شدن. 

6- دنبال کارهایی که دوست دارم برم و پیگیرشون باشم. 

7- با همه به تناسب شخصیتشون برخورد کنم نه قیافه و اموالشون. 

8- به کارم که تا الان خیلی برام کسل کننده بود اهمیت بیشتری بدم تا موفق بشم و پیشرفت کنم. 

9- زندگی کنم واقعامی خوام زندگی کنم. 

10- آرامش رو به خودم و زندگیم برگردونم. 

ودر نهایت باید بگم من راه دوم رو انتخاب کردم و از دوستانی که بالا ذکر کردم واقعا متشکرم که راه درست رو بهم نشون دادن. 

این شعرم که توی وبلاگ شهرزاد جان خوندم و سروده ی آقای علی محمد محمدی هست تقدیم به اونی می کنم که نفهمید چقد دوسش دارم و وقتی می فهمه که خیلی دیرشده. 

خداحافظ عزیزمن! زمینت سبز و آبادان 

خداحافظ گل من! آسمانت آبی آبی

نظرات 2 + ارسال نظر
مرتضی چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:03 ب.ظ http://kooris-6.blogsky.com/

سلام!
وبلاگ قشنگی داری
مخصوصا پست کاش غصه تموم میشد!راستی خیلی غصه میخوری!چرا؟
بیا به وبلاگم سر بزن...

Salam aziz manning ke sar zadi hatman miyam man vaghean on shero dost daram are ghse male ye shabame

شهرزاد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:38 ب.ظ http://www.gholleh.blogsky.com

سلام مهدیه عزیزم
تا زندگیست، زندگی باید کرد. توی مسابقات ورزشی هم برد هست و هم باخت؛ ولی کسانی که عشق ورزش دارند هیچ وقت به خاطر یک شکست میدون رو خالی نمی کنند و سعی می کنند برای رسیدن به موفقیت تلاش کنند. عشق به زندگی و موفقیت هم می تونه باعث بشه شکستها به چشممون نیاد و همیشه به امید موفقیت سعی و تلاش کنیم. اگه کسی تونسته به ما خیانت کنه، تقصیر خود ماست؛ چون هوشیار نبودیم و زود دل بستیم. زود دل بستن مشکل خیلیهاست. بعد از مدتی آشنائی با اشخاص، به مرور نیمه پنهانشون برامون آشکار می شه. پس نباید زود وابسته بشیم.
از طرفی شخصیت افراد همیشه بر ظواهر غلبه داره؛ چون بعد از یک مدت رابطه با افرادی که ظاهر خوشایند یا پول زیادی دارند، شخصیت بی قید و بندشون و بی معرفتیشون باعث دلزدگی می شه. کسی که شخصیت محکم و استوار داره و بی قید و بند نیست و از معرفت چیزی حالیش می شه می تونه تدریجا به چیزهائی که می خواد برسه؛ ولی کسی که اینها رو نداره و فقط از نظر مادیات غنیه ممکنه روزی به خاطر بی قیدیش مورد مجازات خدا قرار بگیره و اونها رو از دست بده.
ولی شیطون! مثل اینکه هنوز دوستش داری که این بیت رو تقدیمش کردی. امیدوارم که اگه لیاقتت رو داره، روزی سرش به سنگ بخوره و بفهمه که شکستن عهدها و بازی کردن با احساسات یک دختر گناهه. امیدوارم دیر نشه؛ ولی شما هم زیاد به خاطرش خودتو ناراحت نکن و به خدا بسپرش شاید همون خدا روزی کاری کرد که همه چی درست بشه.
حرفهات رو که خوندم، خوشحال شدم؛ اینکه امید به زندگی پیدا کردی و می خوای سعی کنی از باتلاق گذشته بیرون بیای. در ضمن، چرا شرمنده کردی؟ از این همه تعریف واقعا خجالت کشیدم. من هم از اعتمادت ممنونم؛ از اینکه حرفهای دلت رو بهمون زدی.

سلام شهرزاد جان ممنونم که تو همیشه حمایتم می کنی
عزیزم عشقم از روی هوا و هوس نبوده که بخوام به این را حتی فراموشش کنم آره تو راست می گی هنوز دوسش دارم اما دیگه همه چیز تموم شد و من اونو به خدا سپردمش
اوااا پس چرا خجالت؟؟؟؟؟ ماشمارو دوست میداریم و هیچکدام از تعاریف ما زیاد از حد نبود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد